رفتنِ تو شروع فاجعه بود
روز مرگِ تمام باورها
ساختن. خواستن. و دل بستن
روز نَفی تمام مصدر ها!.
قاصدک ها چه بی خبر رفتند
زندگی بوی بی کسی می داد
درد و رنجی که عاشقش بودم
داغِ عشقی که نه. نرفت از یاد!
خنده ها را خلاصه می کردم
گریه ها را بلند و طولانی.
پنجره. اشک. مثنوی. تردید
و همان حالتی که می دانی!
سالها بعد رفتنِ تو هنوز
روز و شب مثلِ شمع می سوزم
من هنوز ابتدای هر شعرم
چشم بر قابِ عکس می دوزم!
درد دل های من فقط با توست
وقتی از روزگار دلگیرم
تا دلم تکیه گاه می خواهد
اول از تو سراغ می گیرم!
من الفبای عشق می دانم
نیستی تا تو را بلد باشم
چاره ای نیست بعد تو باید
با زمین و زمانه بد باشم!.
دل من باز قصه می بافد
کاش این قصه واقعیت داشت
کاشکی قهرمان این قصه
از دلم بار غصه بر می داشت!.
ـ سودابه طهمورثی
++از دست گریه های خودم خسته می شوم
از دست تو که با نَوَسانم نساختی
از زندگی که زندگیم را به باد داد
از اینکه بعدِ من تو خودت را نباختی
من از خودم که خسته نشد از تو خسته ام
از این غرورِ بین دوتامان همیشه سَد
از اینکه خواستم که تو باشی ولی نشد
از این همه دعا که به جایی نمیرسد
من از سوال ساده ی "خوبی" کلافه ام
خستم ازین جواب دروغی که "بهترم"
می ترسم از کسی که بفهمد هنوز هم.
با گریه های نیمه شب از خواب می پَرم
ـ اهورا فروزان
+++
لب من عطر تورا دارد و من میترسم
نکند مادرم از بوسه مان بو ببرد
++++هرروز که به آلبوم 30 سالگی احسان گوش میدم بیشترتر دوسش دارم
اگه گوشش دادین کدوم آهنگو بیشتر دوس داشتین؟
درباره این سایت