دلــ نوشتـ♥ـ



چقد بودم اینجا

از سال 94 تا 96 نوشتم و بعدش چی شده؟

حتی نمیدونم آرزوم تو آخرین پست چی بود که برآورده شد 

هرچی خاطره نوشته بودم رو سوزوندم تنها چیز مکتوب گذشته همینجاست که اینم مجازیه

چه بر من گذشته؟!

اینکه میگن آدما 180 درجه عوض میشن من یچیزی فراتر از اینا عوض شدم 

فقط میدونم هنوزم مث قبل عاشق شعراییم که اینجا گذاشتم و اون گوشیدنیارو هنوزم دوس دارم و سلیقم همونه :)

دانش آموز رفتم و فارغ التحصیل برگشتم چقد فاصلست این وسط! 


چه کسی خواهد دید

مردنم را بی تو ؟

بی تو مُردم ، مُردم.

گاه می اندیشم

خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید ؟

آن زمان که خبر مرگ مرا

می شنوی، روی تو را

کاشکی می دیدم

شانه بالازدنت را

بی قید

و تکان دادن دستت که

مهم نیست زیاد

و تکان دادن سر را که

عجیب !‌ عاقبت مرد ؟

افسوس

کاشکی می دیدم

من به خود می گویم:

" چه کسی باور کرد

جنگل جان مرا

آتش عشق تو خاکستر کرد ؟


+حمید مصدق




+اصن انصاف نیست شب انقده قشنگ باشه آخه اینهمه یعنی!!!O_O

انصاف نیست دل اینهمه تنگ باشه 

انصاف نیست استاد آمار فردا بخواد سوال بده 

انصاف نیست که تو بهار سردم باشه و نتونم پنجره اتاقو باز بذارم 


امشب هیچی منصفانه نیست :))))

ولی خوبه:)


سیگارهای پشت سر هم برای توست

درقلب من همیشه وهرلحظه جای توست


این انعکاس لعنتی دلنشین که باز

بر هم زده تعادل من را صدای توست


مثل شکار زخمی از دست رفته ای

قلبم شکار قهقهه ی خنده های توست


از دست رفته ام که به دستت بیاورم

ایمان به چشم رنگی مستت بیاورم


از دست رفته ام که تو را زیر و رو کنم

دستی بر آن بلندی پستت بیاورم


امشب چه شورو حال عجیبی ست در سرم

عشق تو میل خوردن سیبی ست درسرم

.

عشق تو شهوتی که برآورده میشود

عشقت چه اتفاق غریبی ست در سرم.



+مهتاب یغما 



+ خوب شو زود 

قوی بمونـ 

مثـ کوه :)



+96 فرخنده :))))


رفتنِ تو شروع فاجعه بود

روز مرگِ تمام باورها

ساختن. خواستن. و دل بستن

روز نَفی تمام مصدر ها!.


قاصدک ها چه بی خبر رفتند

زندگی بوی بی کسی می داد

درد و رنجی که عاشقش بودم

داغِ عشقی که نه. نرفت از یاد!


خنده ها را خلاصه می کردم 

گریه ها را بلند و طولانی.

پنجره. اشک. مثنوی. تردید

و همان حالتی که می دانی!


سالها بعد رفتنِ تو هنوز

روز و شب مثلِ شمع می سوزم

من هنوز ابتدای هر شعرم

چشم بر قابِ عکس می دوزم!


درد دل های من فقط با توست

وقتی از روزگار دلگیرم

تا دلم تکیه گاه می خواهد

اول از تو سراغ می گیرم!


من الفبای عشق می دانم

نیستی تا تو را بلد باشم

چاره ای نیست بعد تو باید

با زمین و زمانه بد باشم!.


دل من باز قصه می بافد

کاش این قصه واقعیت داشت

کاشکی قهرمان این قصه 

از دلم بار غصه بر می داشت!.


ـ سودابه طهمورثی  

++از دست گریه های خودم خسته می شوم

از دست تو که با نَوَسانم نساختی

از زندگی که زندگیم را به باد داد

از اینکه بعدِ من تو خودت را نباختی


من از خودم که خسته نشد از تو خسته ام

از این غرورِ بین دوتامان همیشه سَد

از اینکه خواستم که تو باشی ولی نشد

از این همه دعا که به جایی نمیرسد


من از سوال ساده ی "خوبی" کلافه ام

خستم ازین جواب دروغی که "بهترم"

می ترسم از کسی که بفهمد هنوز هم.

با گریه های نیمه شب از خواب می پَرم


ـ اهورا فروزان


+++ 

لب من عطر تورا دارد و من میترسم 

  نکند مادرم از بوسه مان بو ببرد



++++هرروز که به آلبوم 30 سالگی احسان گوش میدم بیشترتر دوسش دارم 

اگه گوشش دادین کدوم آهنگو بیشتر دوس داشتین؟


#گوشیدنی 


تماشایی ترین تصویر دنیا می شوی گاهی

دلم می پاشد از هم بس که زیبا می شوی گاهی


حضور گاهگاهت بازی خورشید با ابر است

که پنهان می شوی گاهی و پیدا می شوی گاهی


به ما تا می رسی کج می کنی یکباره راهت را

ز ناچاریست گر هم صحبت ما می شوی گاهی


دلت پاک است اما با تمام سادگیهایت

به قصد عاشق آزاری معما می شوی گاهی


تو را از سرخی سیب غزلهایم گریزی نیست

تو هم مانند حوا زود اغوا می شوی گاهی


+مهدی عابدی

 و من صدای یواشی در اضطراب ِ زنم

دلم گرفته و باید به کوچه ها بزنم

به زندگیم سرنگی پُر از هوا بزنم

«اجازه هست که اسم تو را صدا بزنم؟

به عشق قبلی ِ یک مرد پشت ِ پا بزنم؟!»


ببین میان تنم حسّ سرکش ِ غم را

که با هوای تنت گیج کرده آدم را

از آن دو چشم بریزان به من جهنّم را

«اجازه هست که عاشق شوم که روحم را

میان دست ِ عرق کرده ی تو تا بزنم؟!»


+ فاطمه اختصاری 


#گوشیدنی (خواننده زنهـ)


می ترسم از آنچه در پس و پیشتر است

از زخم زبان که بدتر از نیشتر است!

عشقی ست که زنده ام نگه می دارد

دردی ست که از طاقت من بیشتر است.


+سید مهدی  


ای که در وقت پریدن

هوس من بودی

وقت پرپر زدنم باش

تماشا دارد!

 

آنچه عشق ِ تو

به روز ِ من ِ مجنون آورد 

مثل دعوای دو اوباش

تماشا دارد!


امشب این مست

نفهمیده چه با خود کرده

تو بمان!

حالت ِ فرداش تماشا دارد .


+یاسر قنبرلو 


 من کوهی از صبرم ولی أیوب هم روزی

در چنته دیگر صبر ایوبی نخواهد داشت


با قصه هایت دلخوشم کردی ولی افسوس

این شاهنامه آخر خوبی نخواهد داشت


+رویاابراهیمی


#گوشیدنی (خواننده زنهـ)


قشنگ سه سال طول کشید تا دنیا بچرخه بچرخه 

حستو با حسم یکی کنه 

اینهمه گذشت تا بفهمی وقتی یکی دلش تنگه بی دلیل 

وقتی یکی احساس دوری داره ینی چی 

تو چجووووووریییی انقد تغییر کردی؟!!!

من چجوری انقد اثر کردم؟؟!!!

همیشه اینو تو دلم تکرار میکردم وقتی درک نمیشدم 

وای از آن روز که تو عاشق شوی و من معشوق 

پدری از تو درآرم که خدا میداند 


من به واسطه شغلم هرروز میپزم و میپزم

ولی وقتی یکی بهم میگه واسم بپز 

حس میکنم ازم سو استفاده میکنه 

خودم با میل خودم چندباری غذا پختم شیرینی پختم براشون

امشب که گفت هوس فلان غذارو کردم بااینکه درست میکنم براش

ولی حس میکنم سواستفاده میشه ازم

در حالی ک حقیقتش این نیس

هرکی هر چی میگه ناراحت میشم اینروزا 

بگن بالای چشت ابرویه زودی ناراحت میشم

یه دو سه هفته ایه که به این حالت دچارم

دلم برای همه اطرافیانم میسوزه


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Scott سایت هنری بانوان ایپک آبی آسمانی نقاشی ساختمان-رنگ مولتی کالر-اجرای کناف اینجا سبقت مجاز است! Bankroll Loud جستجو گر فایل از دنیای وب آدرس کانال های تلگرام آموزش هاي تنکا کالا